چرا آسمان با ما قهر کرده

چرا آسمان با ما قهر کرده ؟ چرا دیگر از سر مهر به ما نمی نگرد؟ چقدرچشمهایمان برای بارش قطره های باران منتظر ماند. دیگر صدای کلاغها هم آسمان را بیدار نمی کرد٬ درگذشته دستهایی که به آسمان می رفت وبرای بارش برف وباران دعا می کرد بی پاسخ نمی ماند
اما دیگر صدای خواهش دوستداران طبیعت هم به گوش آسمان نمی رسد ٬ما که بجای کاشت درختان هراز چندگاهی درختانی را نیز که سالها بر پهنه این زمین سایه افکنده اند قطع می کنیم وبه جای آن آپارتمان وبرج می سازیم وبدون این بیندیشیم  که روزی همین درختان به ما نفس هدیه می دادند فرصت زندگی را از آنها می گیریم ٬ماکه هر روز صدها ماشین را وارد شهرها میکنیم وبا انواع آلاینده ها هوا را آلوده می سازیم  باید بدانیم که اگر اینگونه به رفتار مان با طبیعت ادامه دهیم با افزایش گازهای گلخانه ای وگرم شدن کره زمین زمانی خواهد رسید که دیگراز این طبیعت زیبا چیزی باقی نخواهد ماندوبرای بیرون رفتن از خانه مجبور به استفاده از ماسک هستیم
شهرهایی درچنگال هجوم ماشين ها و دود وآلودگي هوا به اسارت درآمده اند٬ درختانی که قطع شدند وجنگل هایی که هفته ها طعمه حریق شدند ودر آتش سوختند دل آسمان را به درد آورده٬ ما قدر مهربانی های طبیعت وزمین وآسمان را ندانسیتیم که بی هیچ چشمداشتی رحمت بیکرانش را به ما ارزانی می کند  ازاین روست که آسمان با ما قهر کرده وصدای چک چک باران برایمان رویایی شده ونشستن دانه های برف بر شاخه درختان آرزوست ٬ چرا که این پهنه آبی را فرصت بارش نگذاشتیم . اما آسمان با سخاوت وبخشش بر دشت ها وکوهها می بارد چرا که مهربانترازآن است كه نامهرباني هاي ما را پاسخ دهد
این بزرگترين درسی است که آسمان با بارش بی دریغش به ما داد وبه ما نشان داد که می تواند بارش رحمت را از ما دریغ کند اما ازما می خواهد كه به طبيعت مهربورزيم وقدراین همه نعمت ورحمت الهی را بدانیم  وارزش درختان٬ارزش این طبیعت زیبا وارزش قطره های برف را بدانیم وبدانیم که اگر زمستان نباشد هیچ بهاری آن لطف وبرکت را نخواهد داشت
اگر طبیعت را دوست می داشتیم واین همه میلگرد وتیر آهن به جای درختان در زمین نمی کاشتیم امروزآسمان با ما قهر نمی کرد تا زمین اینگونه تب داروخشکسالی حادث شود  پس بیایید با هم پیمان ببندیم وبه خود بگوئیم دیگر بس است بی فکری و سهل انگاری  بیشتر از این طبیعت را مورد بی مهری قرار ندهیم